همه چیز و هیچ چیز
به من برگردون اون روزو که با تو زندگی خوب بود با این من اشنا نیستم به من برگردون احساسی
به شوق دیدنت هر دم تو دل بددجوری اشوب بود
یه کاری کن که برگرده گذشته های بی تکرار
که من جامونده ام انگار
تو اون روزا و لحظه ها
من انگار مرده ام سال ها
منو برگردون از گریه
به خنده های بی وقفه
وجودم یخ زده از غمن
غمت طوفانی از برفه
که ارومم کنه بازم
وگرنه من بدون تو با دلتنگی نمیسازم
میام پیش تو که رفتی
حالا که سردو غمگینم
تو هم برگردون اغوشت که من محتاج تسکینم نوشته شده در جمعه 90/8/20ساعت
2:49 عصر توسط رضوان نظرات () |